دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق ابراز وجود(فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
ابراز وجود عبارت است از جرأت مندی و توانایی ابراز وجود و ابراز حقوق خود بدون تجاوز به حقوق دیگران که به فرد اجازه می دهد اعتماد به نفس را در خود حس کرده و امکان دستیابی به روابط صادقانه را افزایش دهد و کمک می کند تا فرد احساس بهتری درباره خود داشته و به موقعیت های روزمره تسلط بیشتری بیابد، نتیجه این جرأت مندی، افزایش توان تصمیم گیری و احتمال توفیق در نیل به اهداف می باشد.
تعریف ابراز وجود
ابراز وجود در واقع به معنای توانایی ابراز افکار و احساسات به شیوه ای است که در آن نیازهای شما به روشنی مشخص می شود و راه ارتباط با دیگران برای همیشه گشوده باقی می ماند (امیری، 1389). بر اساس دیدگاه آلبرتی و آمونز (1977) ابراز وجود به عنوان یک مهارت و کفایت در ارتباط های بین فردی تلقی می شود. لنج و جاکویوسکی (1976) مهارت ابراز وجود را شامل گرفتن حق خود و ابراز افکار، احساسات و اعتقادات خویش به نحوی مناسب، مستقیم و صادقانه دانسته اند. به گونه ای که حقوق دیگران را پایمال نکنیم. افراد با مهارت ابراز وجود ضعیف، هم برای خود و هم برای دیگران مشکلات عدیده ای به وجود می آورند. ریشه و سرچشمه بسیاری از دشواری ها در زندگی روزمره، همچون کمرویی، خجالت و شرمگینی، احساس انزوا و اضطراب در نبود مهارت ابراز وجود، جرأت مندی و قاطعیت ورزی است. ابراز وجود واژگون شهامت نداشتن و شجاعت نداشتن است و امکان هویدا شدن توان مندی های بالقوه آدمی را فراهم آورده و به خشنودی و رضایت از خویشتن و افزایش عزت نفس منجر می شود. نبود مهارت ابراز وجود به اضطراب اجتماعی انجامیده و بسیاری از کنش های آدمی با دیگران را مختل می کند. نبود ابراز وجود، جرأت مندی و قاطعیت ورزی در آدمیان، آنان را در اجتماع آهسته اما پیوسته به پیرامون رانده و منزوی می کند تا نتوانند حقوقشان را در زندگی به چنگ آورند. ابراز وجود در بردارنده بیان اندیشه ها و احساسات به شیوه مناسبی بوده و به معنای توان مندی در پاسداری از حق شخصی و اجتماعی خویش در برابر دیگران است.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 13 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس تعلق به مدرسه(فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
در این بخش به مباحث مربوط به تعلق به مدرسه که شامل تعاریف، تحقیقات انجام گرفته و همچنین رویکردهای مربوط به این بخش و کارکردها و قابلیتهای آن پرداخته می شود.
احساس تعلق به مدرسه
انسان ها موجوداتی اجتماعی اند که از بدو تولد در یک مجموعه اجتماعی زندگی می کنند و نسبت به آن مجموعه احساس تعلق دارند. هر چه کودک بزرگتر می شود نسبت به والدین، محله، شهر، مدرسه و اعضای خانواده احساس تعلق بیشتری می کند. گذشته و تاریخچه زندگی یک فرد در مدرسه این احساس را قوی تر می کند و همین ویژگی های فردی مشترک با سایر دانش آموزان منجر به احساس تعلق بیشتر آنها می شود (فرهمندیان، 1387).
دانش آموزان در شرایطی که خود را با مدرسه بیگانه بدانند، هر چند در مدرسه حضور داشته باشند و درس بخوانند و از حقوق خود قانونی برخوردار باشند، اما با تعاریف اجتماعی دانش آموزان تلقی نمی شوند. دانش آموزی از دیدگاه اجتماعی زمانی تحقق می یابد که دانش آموزان نسبت به مدرسه و زیر ساخت های آن احساس تعلق کنند و در توسعه مدرسه شرکت جوید. قضاوت درباره احساس مسئولیت و مشارکت اعضای مدرسه در توسعه برنامه های مدرسه، فعالیت های فوق برنامه با ارزیابی و اندازه گیری شاخص احساس تعلق به مدرسه قابل تبیین و تحقق است (ناطق پور، 1389).
احساس تعلق در درجه نخست به معنای خاص و متمایز بودن، ثابت و پایدار ماندن، تداوم داشتن) و به جمع تعلق داشتن است. به عبارت روشن تر، انسان ها با احساس تعلق به جمع داشتن امنیت و آرامش لازم را برای زندگی کسب می کند (گل محمدی، 1381).
احساس تعلق به مدرسه به عنوان اعمالی که باعث سازگار شدن دانش آموز در انجام یک فعالیت یا مکان خاص می شود و به دنبال آن احساس وابستگی به افراد، موضوعات و محیط های مختلف را در پی دارد تعریف شده است. این اعمال باعث افزایش احساس راحتی، خوب بودن و کاهش اضطراب دانش آموز می شود (کارچر، 2003).
احساس تعلق زمینه ساز تصمیم گیری های فرد درباره تنظیم ارتباط خود با محیط و یا امر خاصی است. همچنین تعلق زمینه های همکاری و مشارکت در تحولات اجتماعی را فراهم می آورد. بنابراین احساس تعلق نتطه فرایندی است که طی آن فرد نسبت به مکان، شی، و یا امری احساس تعهد و مسئولیت پیدا می کند، به نوعی که موجب احساس مثبت نسبت به محیط و یا امر مورد نظر می شود (ناطق پور، 1389).
تعلق به مدرسه یعنی ادراک دانش آموزان از اینکه در محیط مدرسه توسط همکلاسی ها مورد پذیرش و حمایت واقع می شوند و در نتیجه رضایت و تعلق به مدرسه دارند ( روسر، 1996).
با توجه به اینکه مفهوم احساس تعلق به مدرسه دارای کاربردهایی در حیطه های مختلفی از علوم مانند جامعه شناختی، روانشناسی و پزشکی می باشد، لذا تعاریف متعددی از احساس تعلق به مدرسه وجود دارد و توافق چندانی روی مفهوم آن وجود ندارد. تعاریف موجود درباره احساس تعلق به مدرسه به چندین دسته تقسیم می شود که یکی از عمومی ترین دسته ها تعاریف زیست بوم شناسانه با مبتنی بر بعد اجتماعی است. در این رویکرد احساس تعلق به مدرسه به صورت عمومی برای توصیف کیفیت ارتباطات در سطح جامعه و به صورت اختصاصی به عنوان دیدگاه افراد که باعث افزایش پیوند آنها با محیط مدرسه تعریف می گردد (مک نلی، 2002)
1Mcneely
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 15 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 32 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق روابط با دیگران(فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
در این بخش به مباحث مربوط به روابط با دیگران پرداخته می شود،که شامل تعاریف، مدلهای ارتباطی و تحقیقات انجام گرفته مربوط به این بخش است.
معنای ارتباط
کلمه ی ارتباط ( communication) از لغت لاتین communicare مشتق شد است که این لغت در زبان لاتین به معنای To make common یا عمومی کردن و با در معرض عموم قرار دادن است ( پیرسون و نلسون، 1983). پس در اصل اعتقاد بر این است که ارتباطات برخی از مفاهیم و تفکرات و معانی و یا به عبارت دیگر پیام ها را به دیگران و یا عموم گسترش می دهد. تعاریف جدید تر آن را تبادل معنی یا انتقال پیام ها می دانند. ارتباطات به گونه ای وسیع و گسترده تجارب نیز تعریف شده است. دین بارلوند (1970) معتقد است که ارتباط کلمه ای است که بیانگر فرایند ایجاد معنی است. او بیان می کند که پیام ها ممکن است از خارج شکل بگیرند. توسط یک سخنور، تلویزیون .. اما معانی در درون شکل می گیرند. برلو در این موررد می نویسد : ارتباط در برگیرنده ی انتقال معانی نیست، معانی انتقال پذیر و یا قابل انتقال نیستند بلکه تنها این پیام ها هستند که قابل انتقال اند و معنی در مخاطب ایجاد می شود. پیرسون و نلسون (1983) ارتباطات را فرایند تفهیم و تسهیم معنی تعریف می کنند. آن ها تفهیم و تسهیم معنی را بنیان های تعریف خود قرار داده اند. دین بارلوند(1970) ارتباط دو انسان را در شش حالت در نظر می گیرد: 1-نگرش ما نسبت به خودمان. 2-نگرش ما در مورد دیگری 3- نگرش ما نسبت به نگرش دیگری به ما 4-نگرش دیگری نسبت به خودش 5-نگرش دیگری نسبت به ما 6- نگرش دیگری نسبت به نگرش ما به او. شی یر (1985) ارتباط را فرایندی سیستمیک تعریف می کند که در آ ن مردم با او از طریق نمادها با یکدیگر کنش متقابل دارند تا معانی را ایجاد و تفسیر کنند.
اهمیت ارتباط
رابطه ی عمیق ما بین هویت و ارتباط به طور غم انگیزی در کودکانی دیده می شود که از ارتباط انسانی محدودی برخوردار بوده اند. مطالعه های موردی از کودکانی که از دیگران منزوی شده بودن نشان می دهد که آ نها فاقد یک خود پنداره محکم هستند و رشد ذهنی و فیزیکی آن ها با نبود و فقدان کلام و زبان به طور جدی آسیب دیده است. ارتباط با دیگران نه تنها بر احساس هویت ما تاثیر دارد بلکه مستقیما بر بهزیستی و جسمانی ما اثرند است.
تحقیقات نشان می دهد که ارتباط با دیگران سلامت فرد را ارتقا می دهد در حالی که انزوای اجتماعی با استرس، بیماری و مرگ زودهنگام مرتبط است (کولیر و توماس، 1998). افرادی که فاقد دوست صمیمی هستند اضطراب و افسردگی بیشتریی دارند تا افرادی که به دیگران نزدیک هستند .گروهی از محققان تحقیقاتی را که در رابطه با سلامت و رابطه با دیگران بود را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که انزوای اجتماعی به لحاظ آماری همان قدر برای سلامتی خطرنا است که فشار خون بالا، مصرف دخانیات، چاقی یا کلسترول بالا خطرناک است (کولیروتوماس، 1998). کیم( 1988) در مطالعه ای نشان دادند که کودکانی که از طریق مهارت های ارتباطی کافی برخوردار نیستند مراجعات بیشتری به متخصصین بهداشت روان دارند.
کینساید (1979) در یک مطالعه ی طولی نشان داد که کودکان غیر اجتماعی بیشتر از سایر کودکان به بزهکاری گرایش پیدا می کنند. نیشیدا ( 1999 ) ،در مطالعه ای به این نتیجه رسید که نوجوانان غیر اجتماعی از مهارت های متنوعی از قبیل ارتباط، همکاری، پاسخ مثبت به همسالان و دوست یابی هستند. تینگ (1993) در یک مطالعه به این نتیجه رسید که ارتباط معنی داری بین کمبود مهارت های اجتماعی و متغیرهای تحصیلی وجود دارد. بسیاری از پزشکان و محققان معتقدند که تنهایی بر سیستم ایمنی تاثیر دارد بیماری های قلبی در افرادی که فقدان شدیدی در روابط بین فردی خود را تجربه کرده اند، رایج است . یوم (1988) متخصص روابط بین فردی، گزارش می دهد که افرادی با روابط تخریب شده احتمال بیشتری هست که از عزت نفس پایین، انواع سردردها، الکلیسم، سرطان، اختلالات خواب و دیگر نسائل فیزیکی و هیجانی رنج ببرند.
6- Pearson & Nelson
7- Exchange meaning
8- Sharing of experience
9- Barnlund
1- Understanding
2- Sharing of Meaning
3- Ting
1- Yum
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 13 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 48 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق مثبت نگری(فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
در این بخش درباره مثبت نگری که شامل تعاریف، تحقیقات انجام گرفته و قابلیتهای آن است بحث می شود.
مبانی نظری آموزش مثبت نگری
در طی دهه گذشته روانشناسی مثبتگرا به یکی از گرایشهای عمده در روانشناسی تبدیلشده و بهسرعت جایگاه مناسبی در این رشته یافته است. سرعت این گرایش در تبدیل به یک رویکرد عملگرا و مبتنی بر شواهد با پیشینه هیچیک از گرایشهای دیگر قابلمقایسه نیست. این سرعت بهویژه درزمینهی شیوهها و مداخلاتی که در روانشناسی مثبتگرا ابداع و مورداستفاده قرارگرفتهاند، چشمگیر است. کاربست مداخلات مثبت بهمنظور ارتقای کیفیت زندگی، خشنودی بیشتر از زندگی، شادکامی و نشاط و دستیابی به خوش باشی (احساس ذهنی آسایش) و در یککلام سعادتمندی (خوشبختی) میباشد. گسترش این کاربستها تا جایی است که در چند سال اخیر از درمانهای مثبتگرا سخن گفتهشده است (سلیگمن، 2006).
برای فهم این مداخلات و بررسی نتایج مطالعات مبتنی بر آنها نخست لازم است تا از روانشناسی مثبتگرا، ماهیت و اصول آن شناخت داشته باشیم. به همین مناسبت در آغاز به پیشینه، تعریف و حوزههای عمل و مطالعات این رشته اشارهکرده و آنگاه به مثبت درمانی، اصول و مداخلات و راهکارهای آن جهت اینکه افراد بتوانند ارتباط میان افکار، احساسات و رفتار خود را درک کنند و با انجام تمرینهای مختلف بتوانند بهجای یأس و انفعال و تفسیرهای بدبینانه، رویدادها را بهگونهای خوشبینانه تفسیر کنند و با آنها به صورتی سازنده روبهرو شوند پرداخته خواهد شد.
پیشینه روانشناسی مثبتگرا
کریستوفر پترسون (2006) در کتاب مبانی روانشناسی مثبتگرا معتقد است که روانشناسی مثبتگرا گذشتهای طولانی و پیشینهای بسیار کوتاه دارد. وی در این زمینه معتقد است هرچند این حوزه از سال 1998 توسط مارتین سلیگمن و همکاران او ابداع شد ولی مدتها پیشازاین در آثار روانشناسانی چون آبراهام مزلو و در آثار وی آنجا که از خلاقیت و خود شکوفایی سخن میگوید بر وجوهی از جنبههای مثبت در آدمی و در روانشناسی تأکید شده است. بااینحال آنچه بهعنوان روانشناسی مثبتگرا شناخته میشود بهطور مشخص از 1998 و توسط سلیگمن آغاز و از سال 2000 با اختصاص یکی از شمارههای مجله روانشناسی آمریکایی به این رشته رسماً در متون روانشناسی وارد شد.
اما روانشناسی مثبتگرا چیست و چه ضرورتی برای آن وجود داشته است؟
تعریف روانشناسی مثبتگرا
پترسون (2006) روانشناسی مثبتگرا را مطالعه علمی امور درست در زندگی از تولد تا مرگ و توقفگاههای بین این دو میداند. سلیگمن و چیکزنت میهای (2000) در مورد هدف روانشناسی مثبتگرا مینویسند «هدف روانشناسی مثبتگرا آغاز تغییر در نوع پرداخت روانشناسی، از اشتغال خاطر صرف به بدترین امور در زندگی به پرداختن به شرایط مثبت است». سونیا لوبومیرسکی و آلیسون آبه معتقدند که روانشناسان مثبتگرا متعهدند تا عواملی را بررسی کنند که به افراد، خانوادهها و جوامع اجازه میدهد تا رشد کرده شکوفا شوند و به شکلی بهینه عمل کنند. داک ورث، استین و سلیگمن (2005) در مقاله جامعی در نخستین شماره مجله سالنامه روانشناسی بالینی، روانشناسی مثبتگرا را چنین تعریف کردهاند؛
«روانشناسی مثبتگرا مطالعه علمی تجربههای مثبت و صفات فردی مثبت و نهادهایی است که رشد آنها را تسهیل میکنند. روانشناسی مثبت با توجه به اینکه به آسایش روانی و کارکرد بهینه میپردازد، در بدو امر شاید یک پیوست روانشناسی بالینی یا بخشی از آن باشد اما ما چیز دیگری معتقدیم. باور ما این است افرادی که شدیدترین فشارهای روانشناختی را تحمل میکنند در زندگی به دنبال امری بهمراتب بیشتر از تسکین یافتن از درد و رنج هستند. افراد دچار مشکل در پی خشنودی بیشتر، لذت بیشتر و رضایتمندی بیشترند تا صرف کمتر کردن غم و نگرانی. آنان به دنبال ساخت نقاط قوتند نه اصلاح نقاط ضعفشان، آنها به دنبال زندگی معنادار و دارای قصد و هدفند. بدیهی است که این شرایط بهسادگی و با رفع درد و ناراحتی حاصل نمیشوند.» (داک ورث و همکاران، 2005).
2- Positive psychology
3- Evidence-based
1- Intervention
2- Subjective well-being
- Eudaimonia
- Positive therapy
5- Seligman
6- Christopher Peterson
7- Aprimer in positive psychology
8- Martin Seligman
9- Abraham Maslow
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 40 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق انگیزه وابستگی (فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
امروزه بحث انگیزش شدیداً مورد توجه دانشمندان علوم رفتاری و روانشناسان قرار گرفته است . در واقع انگیزش ، نتیجه رابطه متقابل فرد با موقعیت یا وضعیتی است که در آن قرار می گیرد .در واقع انگیزش عبارتست ار نیروهایی که موجب هدایت رفتار در جهت ارضای برخی از نیازها می گردد . انگیزش چگونگی تقویت ، هدایت و استمرار رفتار را نشان می دهد . برخی از نظریه های انگیزش ، منشاء رفتارهای انسان را درونی فرض می کنند و نقش عوامل محیطی را در ایجاد انگیزش نادیده گرفته اند . از سوی دیگر تعدادی از نظریه ها نیز تاثیر عوامل محیطی را در ایجاد انگیزش مورد توجه قرار داده اند . اما خواه عوامل درونی ، خواه عوامل محیطی و یا ترکیبی از آنها هم اگر منشاء بروز انگیزش در افراد باشند ، غایت رفتارهایی که از انسان سر می زند به منظور ارضای نیاز است .( قلی پور سلیمانی ، 1380، 32) کریتنر معتقد است انگیزش ، فرآیندی روانشناختی است که هدف و جهت رفتار را نشان می دهد . بافورد ، بدیان و لیندنر انگیزش را تمایل و آمادگی برای رفتار کردن به طریق هدفدار برای دستیابی به نیازهای ارضاء نشده ی معینی دانند . در تعریفی دیگر هیگینز ، هرسی و بلانچارد انگیزش را یک سائقه درونی برای ارضای نیازهای ارضاء نشده تعریف می کنند ، همچنین انگیزش اراده و خواست برای نیل به موفقیت است . به طور کلی انگیزش به مجموعه نیروهای پیچیده ، سائقه ها ، نیازها ، شرایط تنش زا با ساخت و کارهای دیگری اطلاق می شود که به آغاز فعالیت فردی برای تحقق اهداف و تداوم آن منجر می شود . در نتیجه مراد ما از انگیزش عبارت از نیروی درونی است که افرادرا برای تحقق اهداف شخصی و سازمانی بر می انگیزد . عملکرد افراد تابعی از انگیزش ، توانایی و محیط است . ( عباس پور ، 1384 ، 197و198)
و بالاخره انگیزش به عنوان فرآیند ارضای نیاز به حساب آورده می شود . نیاز یعنی یک حس یا حالتی درونی که موجب می شود نتیجه انجام یک عمل مطلوب به نظر برسد . شکل 2-2فرآیند انگیزش را نشان می دهد :
کاهش تنش |
نیازهای ارضاء شده |
رفتار کوششی |
حرکت |
تنش |
نیازهای ارضاء نشده |
|
|
|
|
|
شکل 2-2 فرآیند انگیزش (رابینز ، 1390، 326) |
نیاز به عنوان یک واژه فنی به معنی حالت درونی است که باعث می شود ، نتیجه یا پیامد خاصی جالب به نظر برسد . یک نیاز ارضاء نشده تنش ایجاد می کند و در نتیجه ، در درون فرد نوعی سائقه یا پویایی به وجود می آورد ( یک نوع حالت درونی که موجود زنده را بر می انگیزد تا عمل خاصی را انجام دهد ) این پویایی یا سائقه موجب بروز نوعی رفتار پژوهشی در رفتار فرد می شود و او در پی تأمین هدف های ویژه ای بر می آید که اگر آن هدف ها تأمین شود ، نیاز مزبور ارضاء می شود و در نتیجه تنش در فرد کاهش پیدا می کند . (رابینز ، 1390، 326) نیازها بر خلاف رفتارها ( فعالیت ها ) که تظاهر خارجی دارند و کاملاً ملموس و قابل رویت هستند ، منشاء درونی داشته و از آنها به عنوان انگیزه ، خواسته و تمایلات درونی نیز یاد می شود . (قلی پور سلیمانی ، 1380، 32) در نهایت انگیزش مهم ترین پیش نیاز یادگیری است . انگیزش ، قلب یادگیری است . انگیزش مایه ی جنبش انسان و عامل آغاز کننده ، راهنما ، سو دهنده و پایدار دارنده ی رفتار تا زمان دستیابی به هدف مطلوب است . ( بیابان گرد ، 1384)
انگیزه فرآیندی است که افراد را به روشی خاص وادار می کند تا براساس آن رفتار تلاش کنند و به هدف های از پیش تعیین شده در سازمان دست یابند . در اصل ، انگیزش عامل داخلی برای هدایت و کامل کردن رفتار انسان است . ( ناهید ، 1388 ) در تعریفی دیگر انگیزه یعنی میل به کوشش فراوان در جهت تامین هدف ها ، به طریقی که این تلاش در جهت ارضای نیازهای فردی سوق داده شود . تلاش فرد از طریق میزان یا شدت کار او اندازه گرفته می شود . افرادی که دارای انگیزه باشند ، سخت تر کار کرده و بر شدت تلاش خود می افزایند . در تجزیه و تحلیل مفهوم انگیزه نباید فراموش شود که سطح یا میزان انگیزش بین دو نفر و حتی یک نفر در زمان های متفاوت فرق می کند . ( شبگو منصف ، 1388 ، 118 )