فایل فردا

مرجع دانلود فایل های دانشجویی

فایل فردا

مرجع دانلود فایل های دانشجویی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره هویت

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره هویت دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی) دارای رفرنس دهی استاندارد کاملترین در سطح اینترنت
دسته بندی روانشناسی
بازدید ها 49
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 26
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره هویت

فروشنده فایل

کد کاربری 1387
کاربر

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره هویت

خصوصیات محصول:

  • منابع فارسی و انگلیسی دارد.
  • ارجاع و پاورقی استاندارد دارد.
  • رفرنس دهی استاندارد دارد.
  • کاملترین در سطح اینترنت، دارای تحقیقات انجام شده در ضمینه تحقیق
  • گارانتی بازگشت وجه دارد.

بخشی از متن :

واژه هویت

در فلسفه ،هویت به حقیقت جزئیه تعریف شده است یعنی هرگاه ماهیت باتشخیص لحاظ ومعتبر شود.:هویت به معنی وجود خارجی است و مواد تشخیص و بالعرض است (معین،1389). بهزادفر در کتاب هویت می‌ نویسد: در لغتنامه دهخدا نیز در بیان و اصل کلمه هویت، لفظ (هو) آورده شده است.هویت گاه بر وجود خارجی و گاه بر ماهیت با تشخیص اطلاق می‌ شود که عبارت است از حقیقت جزئیه (بهزادفر به نقل از دهخدا) جرجانی در کتاب التعریفات هویت را روی عقلانی از حیث امتیازی از دیگران می‌ داند، منظور از امتیاز در اینجا تفاوت و تعداد داشتن است و به معنی برتر بودن نیست (صالحی، 1389).

واژه هویت[1] ریشه در زبان لاتین [2]دنتیتاس دارد واز دم [3]یعنی مشابه و یکسان مشتق شده که دارای دو معانی اصلی است، اولین معنی آن بیانگر مفهوم تشابه مطلق است،معنای دوم آن به معنی تمایز است که با مرور زمان سازگاری و تداوم را فرض میگیرد. به این ترتیب هویت به مفهوم شباهت از دو زاویه مختلف قابل بررسی است و به طور همزمان میان افرادو اشیاء دو نسبت محتمل بر قرار می‌ سازد.شباهت و تفاوت (محرمی‌ ،1383).

هویت در نگاه دیگران

مقوله هویت برای پاسخگویی به پرسش چیستی و کیستی در همه علوم قدمتی هم پای تمدن بشر دارد مولوی می‌ سرآید :

روزها فکر من اینست و همه شب سخنم ، که چرا غافل از احوال دل خویشتنم.

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود، به کجا میروم آخر تنهایی وطنم

ملا صدرا در کتاب اسفار اربعه به ریشه یابی معانی هویت می‌ پردازد و وجود متفاوتی را برای آن قائل است.

هویت به معنای وجود واقعی شی ،هویت به معنای ماهیت ،هویت به معنای وجود وهویت به معنای مصداق (صالحی ،1388)

هویت در اصطلاح مجموعه ای از علایم، آثار مادی، زیستی، فرهنگی و روانی است که موجب شناسایی فرد از فرد،گروه از گروه،اهلیتی از اهلیتی دیگر و فرهنگی از فرهنگ دیگر می‌ شود که محتوا و مظروف این ظرف به متقاضی هر جامعه و ملت متفاوت و بیانگر نوعی وحدت،اتحاد،هم شکلی، تداوم، استمرار، یکپارچگی و عدم تفرقه است (محرمی،1389) مفهوم هویت مانند بسیاری از مفاهیم فلسفی، اجتماعی و انسانی، انتزاعی، سهل و ممتنع می‌ باشد و از سوی دیگر در حال شدن دائمی‌ است.لذا همواره باید از طیفی یاد کرد که در یک سوی آن، هویت، صرف نظر از پسوند‌های که بدان افزوده می‌ شود بر روی این طیف معانی بی پایان هویت قرار دارد و تمامی‌ بحث‌های هویت صرف نظر از پسوند هایی که به آن افزوده می‌ شود بر روی این طیف قرار دارند (پیران ،1388).

گیدنز در کتاب جامعه شناسی می‌ نویسد هویت همان چیزی است که فرد بر آن آگاهی دارد، به عبارت دیگر هویت شخص چیزی نیست که در ادامه کنش‌های اجتماعی به او تعویض شده باشد بلکه چیزی است که فرد باید آن را به طور مداوم و روزمره ایجاد می‌ کند و در فعالیت‌های بازتابی خویش مورد حفاظت و پشتیبانی قرار دهد.(گیدنز[4]،2007)در مقابل عده ای همچون افروغ اعتقاد دارند که هویت امری است اجتماعی، هویت تلاشی است که جمعی از انسان ها به منظور تداوم و تمایز حیات مادی و معنوی خود بروز می‌ دهند، و بر معیارهای گوناگونی از قبیل خانواده، خویشاوندی و مقولات انتزاعی چون دین مشترک قومی‌ و دیدگاه‌های سیاسی استوار است. هویت ملی و قومی‌ و دینی بر اساس همین تعریف شکل می‌‌گیرد (پاینده،1390).


[1] .identity

[2] .dentitas

[3] .dem

[4].Giddenz

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره پرخاشگری

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره پرخاشگری دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی) دارای رفرنس دهی استاندارد کاملترین در سطح اینترنت
دسته بندی روانشناسی
بازدید ها 44
فرمت فایل doc
حجم فایل 60 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره پرخاشگری

فروشنده فایل

کد کاربری 1387
کاربر

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره پرخاشگری

خصوصیات محصول:

  • منابع فارسی و انگلیسی دارد.
  • ارجاع و پاورقی استاندارد دارد.
  • رفرنس دهی استاندارد دارد.
  • کاملترین در سطح اینترنت، دارای تحقیقات انجام شده در ضمینه تحقیق
  • گارانتی بازگشت وجه دارد.

بخشی از متن :

تعریف پرخاشگری

محققان علوم رفتاری در کشورهای مختلف هرگز تعریف روشن و واحدی از مفهوم پرخاشگری ارائه نداده اند زیرا تعریف پرخاشگری تحت تاثیر فرهنگ، تجربه و اعتقادات جوامع متفاوت است (ایزدی طامه و همکاران، 1389).

پرخاشگری درروان شناسی مرضی بسیار موردتوجه محققان قرار گرفته و تحقیقات مبسوطی را به خود جذب کرده است پرخاشگری زیرمجموعة گرفته (Aggredi) اختلال سلوکی و از ریشة لاتین شده که به معنای پیش رفتن و نزدیک شدن به هدف است.

هرچند تعاریف زیادی برای پرخاشگری ارئه شده است، تعریف این اصطلاح به آسانی میسر نیست.رفتار پرخاشگرانه درانسان ها به شکل اعمال خشن نسبت به دیگران فرض می شود،که ممکن است موجب اجتناب دیگران یا مقابله به مثل آنان گردد (پوسترناک وزیمرمن [1]،2002،به نقل ازعبدالهی،1387).

از دیدگاه ارونسون [2](1387) پرخاشگری رفتار آگاهانه ای است که هدفش اعمال درد و رنج جسمانی یا روانی باشد. به عبارت بهتر عمل آگاهانه ای است که با هدف وارد آوردن صدمه و رنج انجام می گیرد. این عمل ممکن است بدنی یا کلامی باشد. خواه در نیل به هدف موفق بشود یا نشود، در هر صورت پرخاشگری است.

هیلگارد واتکینسون[3] (1996) پرخاشگری را رفتاری می دانندکه قصد آن صدمه زدن (جسمانی و کلامی) به فرد دیگر یا نابود کردن دارایی آنهاست. مفهوم اساسی در این تعریف قصد است. اگر کسی پای شما را لگد می کند قصد وی نشان دهنده پرخاشگرانه بودن یا نبودن رفتار است.پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ در جهت آسیب رساندن به دیگران.پرخاشگری، یک کشش و یا یک گرایش در فرد است که به صورت زدن و کشتن و ویران کردن را نشان می دهد. امری که فرد به عنوان عکس العمل از خود بروز می دهد و به گونه ای است که بایدگفت مناسب عمل یا رفتار طرف مقابل نیست (درویش،1386).

به طور کلی رفتار پرخاشگرانه واجد چهار شرط زیر است:

الف) فردی که رفتارش توام با پرخاشگری است آن رفتار را عمدا" انجام می دهد.

ب) آن رفتار در رروابط بین فردی که حاکی از تعارض یا ناکامی باشد رخ می دهد.

پ) شخصی که دارای رفتار پرخاشگرانه است قصدش برتری یافتن بر فردی است که مقابل او رفتار پرخاشگرانه داشته است.

ت) شخصی که چنین رفتاری از او سر می زند یا در جهت جدال تحریک شده یا حد اعلای شدت، آن مسیر را پیموده است(ایزدی طامه و همکاران، 1389).

درزبان فارسی، پرخاشگری به معنی ستیزه جویی آمده است وبه نظردانشمندان رفتارگرایی علم روانشناسی پرخاشگری رفتاری است که ازجهت اجتماعی مخرب وصدمه زننده است وپرخاشگری به حالتی گفته می شود که درآن فرد منفی باف است، نسبت به همه چیز شک وتردید دارد وبا نظر منفی به آنها می نگرد .ازویژگی های غریزی است و انسان، حیوانی پرخاشگر وستیزه جوست. بدین ترتیب هر یک از متخصصان علوم رفتاری به برخی از ویژگی های پرخاشگری توجه دارند ودرعین حال دریک محوریعنی صدمه رسانی به دیگران هم رأی هستند.


[1] - Pasternak& Zimmerman

[2] -Aronson

[3] -Hilgard' s' &Atinson

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره اضطراب

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره اضطراب دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی) دارای رفرنس دهی استاندارد کاملترین در سطح اینترنت
دسته بندی روانشناسی
بازدید ها 43
فرمت فایل doc
حجم فایل 59 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره اضطراب

فروشنده فایل

کد کاربری 1387
کاربر

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره اضطراب

خصوصیات محصول:

  • منابع فارسی و انگلیسی دارد.
  • ارجاع و پاورقی استاندارد دارد.
  • رفرنس دهی استاندارد دارد.
  • کاملترین در سطح اینترنت، دارای تحقیقات انجام شده در ضمینه تحقیق
  • گارانتی بازگشت وجه دارد.

بخشی از متن :

تعریف اضطراب:

یافتن تعریفی جامع برای اضطراب مانند بسیاری از حالات عاطفی کار مشکلی است و متخصصان هر یک تعریف خاصی را ارائه نموده اند شاید بتوان گفت که بیشترین تحقیقات انجام شده درباره اضطراب توسط روان شناسان انجام گرفته است و آنان از بین حالات عاطفی انسان بیش از هر حالت دیگری به مطالعه اضطراب پرداخته اند . پروفسور راس [1] دلیل دشوار بودن توصیف حالات عاطفی را اینگونه بیان می کند معمولآ شیوه یادگیری لغات در دوران کودکی یک تجربه درونی و کاملآ اتفاقی است از این طریق فرد برای رویدادها ، برچسب های مقتضی و مناسبی را پیدا می کند . به این ترتیب گنجینه ای از لغات گوناگون برای بیان احساساتش فراهم می سازد . لذا تعجبی ندارد که افراد برای بروز عکس العمل های خود در موقعیت های یکسان ، اصطلاحات مختلفی را به کار می برند . همین امر تعریف هیجانات را به شکلی که مورد قبول همه ی صاحب نظران باشد مشکل می سازد . به گفته ساربین [2]واژه اضطراب نخست در سالهای 1930 در نوشته های فروید دیده شد و از آن پس بسیار مورد استفاده قرار گرفت و مصطلح گردیده اکثر روان شناسان اضطراب را با اندکی تفاوت از ترس متمایز می نمایند . از دیدگاه آنها هر چند اضطراب و ترس شامل نشانه های بالینی هستند ولی بر خلاف ترس ، اضطراب پاسخی در مقابل خطرناآشکارو مبهم است به عبارت دیگر اضطراب احساس ناخوشایند بیمناکی و ترس ناراحتی کننده ای ازپیش بینی خطری است که منشا آن مشخص نیست (آتش پور و شفتی، 1377 ).اضطراب عبارت است از پاسخ عاطفی و فیزولوژیکی به احساس خطر همه جانبه ی درونی که به سادگی کنار می رود اضطراب عمدتا" اختلال افراد جوان است که شروع آن معمولآ در اواسط دهه سوم عمر است اضطراب با علائم بدنی خاصی همراه است ( سلطانی، 1387) . اضطراب یک علامت هشدار دهنده است که خبر از خطری قریب الوقوع می دهد و شخص را برای مقابله آماده می سازد ترس علامت هشدار دهنده ی مشابه ، از اضطراب با خصوصیات زیر تفکیک می شود : ترس واکنش به تهدیدی معلوم ، خارجی و از نظر منشا بدون تعارض است. اضطراب واکنش در مقابل خطر نامعلوم ، درونی،مبهم وازنظرمنشاهمراه باتعارض است(سادوک وهمکاران،1996،به نقل ازپورافکاری ،1389).


[1] - Ross

[2] - Sarbin

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره شادکامی و نظریه های شادکامی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره شادکامی و نظریه های شادکامی منابع فارسی و انگلیسی دارد ارجاع و پاورقی استاندارد دارد رفرنس دهی استاندارد دارد کاملترین در سطح اینترنت، دارای تحقیقات انجام شده در ضمینه تحقیق گارانتی بازگشت وجه دارد
دسته بندی روانشناسی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 45 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 31
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره شادکامی و نظریه های شادکامی

فروشنده فایل

کد کاربری 1387
کاربر

این فایل فهرست ندارد

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره شادکامی و نظریه های شادکامی

خصوصیات محصول:

  • منابع فارسی و انگلیسی دارد.
  • ارجاع و پاورقی استاندارد دارد.
  • رفرنس دهی استاندارد دارد.
  • کاملترین در سطح اینترنت، دارای تحقیقات انجام شده در ضمینه تحقیق
  • گارانتی بازگشت وجه دارد.

فرمت : doc

تعداد صفحات : 31

بخشی از متن :

شادکامی[1]

واژه شادکامی چندین مفهوم متفاوت را به ذهن متبادر می کند ( برای مثال شادی ، ‌خشنودی ، لذت ، خوشایندی و ... ) از این رو تعدادی از روان شناسان به اصطلاح بهزیستی ذهنی اشاره می کنند که یک اصطلاح چتری و در برگیرنده انواع ارزشیابی هایی است که فرد از خود و زندگی اش به عمل می آورد ( دانیر ، 2002). این ارزشیابی ها ، مواردی از قبیل رضایت از زندگی ، هیجان و خلق مثبت و فقدان افسردگی و اضطراب را شامل می شود و جنبه های مختلف آن نیز به شکل شناخت ها و عواطف است ( دانیر و ساه ، 1997). در صورتی که افراد از شرایط زندگی راضی بوده و عواطف مثبت بیشتر و عواطف منفی کمتری را تجربه کنند ،‌گفته می شود که از بهزیستی ذهنی بالایی برخوردارند. اصطلاح بهزیستی ذهنی ، اصطلاح روان شناختی معادل شادی است که به دلیل مفاهیم بسیاری که در خود نهفته دارد ، ارجح است . اما با این وجود در ادبیات مربوط به جای یکدیگر بکار می روند ( ادینگتون و شومن ، 2004).

شادی صرفنظر از چگونگی کسب آن می تواند سلامت جسمانی را بهبود بخشد. افراد شاد احساس سرزندگی بیشتری می کنند، آسانتر تصمیم می گیرند ،‌ روحیه مشارکتی بیشتری دارند و نسبت به کسانی که با آنها زندگی می کنند ، بیشتر احساس رضایت می کنند ( مایرز ،‌2002).

به نظر کارلسون (1380) عادی ترین حالت ذهنی ما ،‌ حالت خشنودی و شادی است. موانعی که ما از دستیابی و تجربه کردن احساس شادی باز می دارد و یا در فاصله قرار می دهد ، فرایندهای منفی اکتسابی هستند. وقتی که احساس مثبت ذاتی را کشف می کنیم و موانعی که ما را از رسیدن به آن باز می دارد ، از سر راه برمـی داریم ، به تجربه بسـیار معنـی دارتر و زیباتر زندگی دست می یابیم. این احساسات مثبت ، عواطف گذرایی نیستند که صرفاً با تغییر اوضاع بیایند و بروند ، بلکه در زندگی ما نفوذ می کنند و جزئی از ما می شوند. یافتن این حالت ذهنی به ما اجازه می دهد سرزنده و بی تکلف باشیم ، ‌چه این اوضاع ، این دیدگاه مثبت را توجیه کند و یا نکند.

دیدگاه های نظری در مورد شادکامی

دیدگاه لذت گرایی

تاریخچه طولانی این دیدگاه به قرن چهارم قبل از میلاد می رسد. برخی از فیلسوفان یونانی هدف از زندگی را تجربه لذت و به حداکثر رساندن آن می دانستند. از نظر آنان ، شادکامی ،کل لحظات لذت بخش زندگی افراد است. این از طریق افراد دیگر از جمله هابز ، دی سد و بنتهام [2]پیروی گردیده است. هابز معتقد بود که شادکامی ، دنبال کردن موفقیت آمیز امیال ذاتی انسان است . دی سد بر این باور بود که دنبال کردن احساس لذت ، هدف نهایی زندگی است. بنتهام نیز ادعا داشت که برای ساختن یک جامعه خوب ،‌کوشش افراد برای به حداکثر رساندن لذت و علائق فردی مهم می باشد ( به نقل از رایان و دسی[3] ، 2001).

دامنه توجه دیدگاه لذت گرایی ، از لذت های بدنی تا امیال ذاتی و علائق فردی در نوسان می باشد. روان شناسانی که این نظریه را می پذیرند بر مفهوم گسترده ای از لذت گرایی تاکید دارند که شامل رجحان ها و لذائذ ذهنی و بدنی است( کوبووی[4]، 1999 ؛ به نقل از یزدانی ، 1382) .

کانمنو دانیر و شوارز (1999) روان شناسی لذت گرایی را مطالعه امور و پدیده هایی می دانند که تجارب لـذت بخش و غیــر لذت بخــش زنـدگی را به وجــود می آورند. در واقع دیدگاه مسلط در بین روان شناسان لذت گرا آن است که خوشبختی شامل بهزیستی ذهنی و تجارب لذت بخش می باشد. اکثر پژوهشگران در روانشناسی لذت گرایی جدید ، از مفهوم بهزیستی ذهنی به عنوان متغیر اصلی استفاده می کنند. این مفهوم شامل سه جزء یعنی رضایت از زندگی ، وجود خلق مثبت و فقدان خلق منفی می‌باشد که غالباً تحت عنوان شادکامی نامیده می شود (به نقل از دانیر و لوکاس[5] ، 2002 ).

دیدگاه معنوی :

برغم رواج دیدگاه لذت گرایی ، تعدادی از فلاسفه ، صاحب نظران و علمای دینی چه در شرق و چه در غرب این موضوع را زیر سوال برده اند که شادکامی بخودی خود به عنوان ملاک اصلی خوشبختی باشد( رایان و دسی ، 2001). از نظر فروم (1375) برای درک شادکامی واقعی باید بین امیال و نیازهایی که به صورت ذهنی احساس می شوند و خشنودی در آنها منجر به لذت های زودگذر می گردد و آن دسته از نیازهایی که در ماهیت انسان ریشه داشته و تحقق آنها ، نمو انسان و فراهم ساختن معنویت یعنی خوشبختی و شادکامی واقعی را به همراه دارد ، تمایز قائل شد. واترمن ( 1990) معتقد است که مفهوم معنوی از شادکامی ، خوشبختی و شادکامی مردم را بر اساس خود واقعی آنها تبیین می کند. بر طبق نظر وی این نوع شادکامی ، موقعی به دست می آید که فعالیت های زندگی افراد بیشترین همگرایی یا جور بودن را با ارزش های عمیق داشته باشد و آنان نسبت به این ارزش ها متعهد گردند. تحت چنین شرایطی ، احساس نشاط و اطمینان به وجود می آید. واترمن این حالت را به عنوان « جلوه فردی » نامید و همبستگی بالایی بین آن و اندازه های خوشبختی و شادکامی بدست آورد. ریف و سینگر (1998) خوشبختی و شادکامی را دست یابی ساده به لذت نمی دانند ، بلکه آن را به عنوان کوششی در جهت کمال در نظر می گیرند که بیانگر تحقق توان بالقوه واقعی فرد است. کروت (1979) موضوع خوشبختی را با بسط نظریه عمر در رابطه با رشد و پیشرفت انسان مورد بررسی قرار داد ، او از نوعی بهزیستی روان شناختی سخن به میان آورد که از بهزیستی ذهنی متمایز است و برای اندازه گیری آن یک رویکرد چند بعدی شامل شش جنبه متمایز در رابطه با شکوفایی انسان ارائه داد. این شش جنبه عبارتند از : خود مختاری ،‌ نمو فردی ، پذیرش خویشتن ، هدفمندی زندگی و روابط مثبت.ریف وسنیگر (1998) این شش جنبه را بیانگر تعریف نظریه و عملی بهزیستی روانشناختی می دانند که مشخص کننده عواملی است که باعث ارتقاء سلامت جسمانی و هیجانی می باشد. آنان شواهدی ارائه نموده اند که نشان می دهد ، ‌زندگی کردن به صورت معنوی که حاکی از بهزیستی روانشناختی است ، بر سیستم های فیزیولوژیکی خاص ، تاثیر می گذارد که مربوط به کارکرد دستگاه ایمنی است و ارتقاء سلامتی را در پی دارد. به طور کلی می توان گفت که رویکردهای لذت گرایی و معنوی به ظاهر متضاد می باشند و هر کدام با تعریف متفاوتی از شادکامی ، انواع متفاوتی از تحقیق را در مورد علل ، پیامدها و پویایی های این موضوع باعث شده اند ، اما از آنجا که شادکامی و بهزیستی ذهنی یک پدیده چند بعدی است ، جنبه هایی از دو رویکرد را در بردارد. در این رابطه کامپتون و همکاران ( 1996؛ به نقل از یزدانی ،‌1382) دریافتند که دیدگاه های لذت گرایی و معنوی از شادکامی ،‌ همپوشی و در عین حال تمایز با هم دارند و درک ما را از شادکامی و بهزیستی ذهنی از طریق روش های متفاوت اندازه گیری ، افزایش خواهند داد ( به نقل از کشاورز ، 1384) .


[1]- happiness

[2]- Hobbes & Desade & Bentham

[3]-.Rayan & Dessay

[4]ـ Kuboyy

[5] ـ Diener, Lucas

مطالب مرتبط :

مبانی نظری کیفیت زندگی، رضایت از زندگی، شادکامی

بررسی رابطه هوش معنوی با دلبستگی و شادکامی افراد معتاد و غیر معتاد

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره سبک های فرزند پروری

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره سبک های فرزند پروری منابع فارسی و انگلیسی دارد ارجاع و پاورقی استاندارد دارد رفرنس دهی استاندارد دارد کاملترین در سطح اینترنت، دارای تحقیقات انجام شده در ضمینه تحقیق گارانتی بازگشت وجه دارد فرمت doc تعداد صفحات 36
دسته بندی روانشناسی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 50 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 36
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره سبک های فرزند پروری

فروشنده فایل

کد کاربری 1387
کاربر

این فایل فهرست ندارد

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره سبک های فرزندپروری

خصوصیات محصول:

  • منابع فارسی و انگلیسی دارد.
  • ارجاع و پاورقی استاندارد دارد.
  • رفرنس دهی استاندارد دارد.
  • کاملترین در سطح اینترنت، دارای تحقیقات انجام شده در ضمینه تحقیق
  • گارانتی بازگشت وجه دارد.

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره سبک های فرزندپروری

فرمت : doc

تعداد صفحات : 36

سبک های فرزندپروری

راه های انتخاب روش های تربیتی

تا چند سال اخیر، اکثر مطالعات مربوط به اجتماعی شدن بر این نکته تأکید داشت که فنون تربیت و رفتارهای والدین، بر رشد کودک اثر می گذارد و به آن شکل می دهند. این تحقیقات نقش کودک را به عنوان عامل تعیین کننده اجتماعی شدن خود نادیده می گرفت. این دیدگاه در طول سال های اخیر تحول یافته است و امروزه، شایستگی والدین را بر اساس سه عامل تعیین کننده مهم در نظر می گیرند: مسئولیت و سلامت روانی والدین، ویژگی های کودک و منابع استرس و حمایت کننده که در درون و بیرون خانواده (محیط) وارد عمل می شوند (برنز، 2006).

مسئولیت و سلامت روانی والدین

تعلیم و تربیت کودکان تحت تأثیر شخصیت والدین آنها قرار می گیرد. به این ترتیب، والدین آشفته بیش از دیگران، با خطر داشتن کودکان آشفته، روبه رو خواهند بود. یکی از تحقیقات آمریکایی، که بر روی 693 خانواده و طی یک دوره شش ساله انجام گرفت، نشان داده است که 64% کودکانی که اختلال های عاطفی نشان می دادند، به مادرانی تعلق داشتند که دارای اختلال های روانی بودند. در خانواده هایی که تنها پدر نشانه ها یا اختلال های عاطفی داشت47 % کودکان اختلال داشتند.72% کودکان مسأله دار، در خانواده هایی بودند که پدر و مادر هر دو اختلال داشتند و این درصد دو برابر اختلال روانی کودکان بود که در خانواده های آنها از این دو نوع اختلال ها وجود نداشت. پژوهشگران دیگر کشف کرده اند که تحریک پذیری دائمی والدین می تواند به سلامت عاطفی کودک و به رشد و توانایی های شناختی او آسیب برساند. مادرانی که از افسردگی رنج می برند، در مقایسه با دیگر مادران، با فرزند خود کمتر عاطفی، کمتر خودمختار و بیشتر محافظه کارند. همچنین آنها با کودک بزرگتر خود کمتر بردبارند و بیشتر تمایل دارند که او را تنبیه کنند. برعکس، کودکان تقریباً یک ساله ای که والدین شاد دارند، رابطه عاطفی محکم تری با آنها برقرار می کنند و در نتیجه به نظر می رسد که نسبت به بچه هایی که والدین آنها ظاهراً شاد نیستند، امتیازهای بیشتری بدست می آورند (پورابراهیم و همکاران، 1390).

ویژگی های کودکان

به نظر می رسد که برخی متغیرها، مثل سن و جنس، خلق کودک و نوع تعلیم و تربیت را که او دریافت می کند، تحت تأثیر قرار می دهند. پژوهشگران مشاهده کرده اند که والدین مثل سایر بزرگسالان، وقتی در مقابل یک کودک نافرمان، منفی و خیلی شلوغ قرار می گیرند معمولاً با رفتارهای منفی و آمرانه واکنش نشان می دهند (پرچم و همکاران، 1391).

محیط؛ منابع استرس و حمایت

والدین، زندگی خانوادگی خود را در انزوای اجتماعی آغاز نمی کنند. آن ها قبلاً در شبکه های ارتباطی اعضای خانواده و دوستان خود وارد شده اند و در بسیاری از موارد، شغلی انتخاب کرده اند. این محیط های اجتماعی می توانند منابع استرس یا حمایت یا هر دو باشند. یکی از قابلیت های انسان، تمایل او به حمایت کردن و حمایت شدن است. چون حمایت اجتماعی بر انسان اثر مفیدی دارد، شخصی که به شبکه ها و گروه های اجتماعی وارد می شود، بطور مرتب تجربه های مثبت کسب می کند و این تجربه ها، به کاهش آثار احتمالاً زیانبار رویدادهای استرس آور بر او کمک می کنند (آنولا[1] و نورمی[2]، 2012).

تعریف سبک های فرزندپروری

رابطه بین کودکان و والدین و سایر اعضای خانواده را می توان به عنوان نظام یا شبکه ای دانست که در کنش متقابل با یکدیگر هستند. این نظام بطور مستقیم و غیرمستقیم از طریق سبک ها و روش های مختلف فرزندپروری در کودکان تأثیر می گذارد، اکثر روانشناسان همچون بالبی[3] (1969)، فروید (1964) و مایز و پتیت[4] (1997)، صرف نظر از مکتبی که به آن معتقدند، کنش های متقابل میان والدین و فرزندان را اساس تحول عاطفی تلقی می کنند. ایشان سبک های فرزندپروری را اینگونه تعریف کرده اند: مجموعه ای از رفتارها که تعیین کنندۀ ارتباطات متقابل والد- فرزند در موقعیت های متفاوت و گسترده ای است و اینگونه فرض می شود که موجب ایجاد یک فضای تعامل گسترده می گردد».

دارلینگ و استینبرگ[5] (1993) شیوه های فرزندپروری را این گونه تعریف کرده اند: «مجموعه ای از گرایش ها، اعمال و جلوه های غیرکلامی که ماهیت تعامل کودک و والدین را در تمامی موقعیت های گوناگون مشخص می کند و در سیر حیطۀ اقتدار منطقی، استبدادی و آزادگذار مطرح شده است». تعریفی دیگر از برک لورا[6] (1998) بدین شرح است: «ترکیب هایی از رفتارهای والدین که در موقعیت های گسترده ای روی می دهد و جو فرزندپروری بادوامی را پدید می آورند». همچنین پژوهش های انجام شده بر پایه و نظریه بوم شناختی براون فنبرنر، نشان دهندۀ آن است که سبک های فرزندپروری، انعکاسی از پایگاه اقتصادی و بافت اجتماعی درون خانوادگی است. در این میان متغیر اقتصادی و اجتماعی و سطح درآمد خانواده دارای بیشترین تأثیر بوده است (به نقل از بایر[7]، 2011).

عوامل مؤثر بر سبک های فرزندپروری

طبقه اجتماعی و پرورشی کودک

با در نظر آوردن تفاوت عظیمی که در موقعیت های زندگی افراد بی بضاعت و افراد مرّفه وجود دارد، جای تعجب است که اختلافات بیشتری در مورد ارزش ها و پرورش کودک وجود ندارد. همان تعداد معدودی را که وجود دارد می توان بر حسب بعدی از قدرت و خود فرمانی در مقابل درماندگی و فرمانبری از اوامر دیگران، در نظر آورد. والدین طبقه پایین بر احترام از اقتدار، تأکید بیشتری دارند در صورتی که والدین طبقه متوسط بر رشد و کنجکاوی، کنترل درونی، توانایی به تأخیر انداختن خوشی ها و کار به خاطر هدف های دور و حساسیت در روابط با دیگران تأکید می کنند. تفاوت بین طبقات اجتماعی مختلف از لحاظ فرزندپروری منعکس کننده تجربه اجتماعی والدین است. بزرگسالان طبقۀ کارگر غالباً دستورات را بدون چون و چرا انجام می دهند؛ رئیس آنان معمولاً در مورد علت قواعد و ضروریات کار به ندرت با آنان حرف می زند. بنابراین، والدین طبقه پایین کمتر با ساختن و تغییر و اصلاح قوانین در جامعه سرو کار دارند و به همین دلیل قواعد و ساخت و قدرت بیش از منطق وجودی آن برای آنان مطرح است. والدین این طبقه معمولاً فرزندان خود را تحت کنترل دارند، اقتدارگر و مستبد هستند و به ندرت عقاید فرزندان خود را در نظر می گیرند و برای قواعد و درخواست های خود استدلال می آورند. برعکس، افراد طبقه متوسط که کارشان ایجاب می کند خلاقیت بیشتری داشته باشند، رقابت جو باشند و خطر کنند. معمولاً فرزندانشان را در جهت مستقل بودن و خود رهبری تربیت می کنند. والدین طبقه متوسط و بالاتر، خلاقیت و موقعیت و استقلال فرزندشان برایشان اهمیت بیشتری دارد و در ضمن حس کنجکاوی تسلط بر خود را در آنان تقویت می کنند. از این رو به طور کلی، دموکرات تر هستند و در رفتار با فرزندان خود پذیراترند. رفتار گرمتری دارند، با آنان استدلال می کنند و برای مقرراتی که وضع می کنند بیشتر استدلال می آورند.

مطالعاتی دیگر نشان می دهد که والدین دارای تحصیلات و مشاغل بالاتر در هدایت فرزندان خود از استدلال بیشتر استفاده می کردند. کاربرد بیشتر استدلال نیز به نوبۀ خود با الگوهای آمرانه (نه خودکامه) تربیت کودک، کنترل غیرمستقیم مثبت، محبت، پذیرش و حمایت مرتبط بود. همراه با افزایش تعداد فرزندان در خانواده، نگرش والدین در مورد پرورش کودک و شرایطی که کودک در آن پرورش یافته است، تغییرمی کند. در خانواده هایی که کودکان زیادی دارند، به ویژه بیش از 6 فرزند، نقش های خانواده با صراحت بیشتری مشخص می شود، وظیفه هر کس مشخص می شود و انضباط شدیدتر و قدرت طلبانه تر است. والدین نمی توانند تعدادی از کودکان را آزاد بگذارند چون در آن صورت بی نظمی و هرج و مرج در خانواده ایجاد می شود. در خانواده های پرجمعیت، مادران بویژه در مورد دخترانشان کنترل شدید و خصمانه ای به کار می برند. علاوه بر این، به موازات افزایش تعداد فرزندان در خانواده، مادر نه تنها توجه کمتری به کودکان نشان می دهد بلکه صمیمیت و محبت او هم نسبت به آنها کاهش می یابد. غالباً خواهران و برادران بزرگتر نقش های سرپرستی و نظارت را که بر عهدۀ والدین در خانواده های کم جمعیت می باشد به عهده خود می گیرند.

کنش های متقابل بین والدین و کودک و ترتیب تولد

در مواردی که اختلافات را ناشی از ترتیب تولد دانسته اند، آنها را غالباً به تغییرات موجود در کنش های متقابل بین والدین و خواهران و برادران و به تجربیات منحصر به فردی که کودکان در آن موقعیت ویژه در خانواده دارا هستند، نسبت داده اند. در پی تولد یک خواهر و برادر، بسیاری از فرزندان ارشد بویژه پسران، مشکلات احساسی و رفتاری نشان می دهند. مادران پس از تولد دومین فرزند، با اولین فرزند خود دارای برخورد منفی تر، قهرآلود تر و سختگیرانه تر بوده و اوقات کمتری را صرف بازی با او می کند. همچنین فرزندان نخست، اصطکاک انضباطی بیشتری با والدینشان دارند. در هر سنی، نخستین فرزند بیش از سایر فرزندان، همسان تر و آزادتر عمل می کنند و شاید این به علت اعتماد به نفسی است که به واسطۀ تمرین پرورشی کودک بدست آورده اند. در حقیقت فرزند نخست، «کودک تمرینی» است که توسط والدین از طریق آزمایش و خطا و شیوه ها ی تربیت کودک را می آموزد، از طرفی دیگر، برخی تحقیقات نشان می دهد که والدین به فرزند اول خود بیشتر اهمیت می دهند و تعامل بین آنها، از نظر اجتماعی و عاطفی بیشتر است در ضمن معمولاً از اولین فرزند خود توقع و انتظارات بیشتری دارند. در مجموع، نه رتبه تولد در بین برادران و خواهران و نه خانواده، هیچ یک نمی تواند شاخص خوبی برای پیش بینی آینده کودک باشد (بیرامی، بهادری و خسروشاهی، 1389).

شخصیت و نگرش ها و رفتار والدین

شیوه های والدین و روش های انضباطی آنان بی تردید تحت تأثیر خصوصیات شخصیتی و سیستم اعتقادی آنان می باشد. اغلب تحقیقات قالب اجتماعی بر متغیر در رفتار شخصیت والدین تمرکز نموده اند. از لحاظ نظری، شخصیت آشکارا به عنوان پیش بینی کننده رفتار ارتباطی والدین تصور می شود. تحقیقاتی که شخصیت را با تعامل مرتبط می سازند، فرض بر این است که باورها، ارزش ها و اهداف درونی والدین از رفتارهایشان به ظهور می رسند. علاوه بر این، الگوهای فرزندپروری، ثبات قابل ملاحظه ای را در سیر رشد کودکان نشان می دهند. در نتیجه، نظریه پردازان بیان داشته اند که درک رابطه بین صفات شخصیتی و رفتار اعمال شده برای فهم کامل پویایی های ارتباطی بین والدین و کودکان امری ضروری است. از آنجایی که تعلیم و تربیت کودکان تحت تأثیر شخصیت والدین آنها قرار می گیرد به این ترتیب، والدین آشفته بیش از دیگران، با خطر داشتن کودکان آشفته روبه رو خواهند بود. همچنین نگرش ها و رفتار والدین می تواند تسهیل کننده و یا مانع در جریان رشد و تکامل کودک باشد. الگوهای فرزندپذیری تا حدود زیادی بازتاب ارزش های والدین هستند. به عنوان مثال، برخی از والدین برای همنوایی در کودکان ارزش قائل اند و برخی دیگر برای خودراهبردی والدین سختگیر و خشن مانع می شوند، تا فرزندانشان از روابط مثبت و سازنده با همسالان خویش که برای استقلال آنان بسیار مؤثر است بهره می گیرند. در حالی که والدین پذیرا منبع امنیت برای نوجوانان نگران و مضطرب خویش خواهند بود. چنین والدینی نه تنها در حل مشکلات نوجوان با او همراه و همیارند، بلکه نوجوان را به مستقل شدن و پذیرش مسئولیت تشویق می کنند. والدین سالم و بالغ معمولاً با حساسیت و مهربانی بیشتری به نیازها و اشارات کودکان توجه می کنند و این نوع فرزندپروری امنیت عاطفی، استقلال، توانش اجتماعی و موفقیت هوشی را تشویق می کند. بعضی از والدین معتقدند که کودکان حرف می زنند و از آنان سؤالات بسیاری می کنند، در نتیجه آنان را در تفکر و استدلال بر می انگیزند. برعکس، والدینی که فکر می کنند که فرزندانشان یادگیرندگانی منفعل اند مستقیماً آنان را هدایت می کنند و فرمان می دهند. والدین، در صورتی که احساس کنند که بدرفتاری کودک عمدی بوده و کودک آنقدر بزرگ شده که بتواند رفتارش را کنترل کند او را تنبیه می کنند (رضایی و مددخواه، 1388).

تکنیک های والدین جهت اعمال کنترل

از جمله تکنیک های مورد استفادۀ والدین جهت اعمال کنترل فرزندان خود به عبارت زیر می باشد:

تکنیک قدرتی-اثباتی

شامل تنبیه بدنی و محرومیت است. تهدید و تنبیه بدنی شدید با پرخاشگری فیزیکی در کودکانی که رفتار والدین خود را الگو قرار می دهند همبسته است.

تکنیک امری- کاربردی

تکنیکی دستوری بدون استفاده از تنبیه یا تهدید آشکار به تنبیه. موفقیّت این تکنیک به پذیرش تسلط والدین از سوی کودک بستگی دارد. اگر کودک تسلط والدین را نپذیرد و از دستورات آنها سرپیچی کند باید با نوعی تنبیه منطقی با عدم اطاعت وی مقابله کرد.

تکنیک القایی خودگرا

تأکید مستدل بر منافع بدست آمده و هزینه هایی که کودک ممکن است در نتیجۀ رفتار خود مجبور به پرداخت آن شود. این تکنیک بر کودکان تأثیر مثبتی دارد. یکی از مطالعات نشان داده است که، فرزندانی که مادرانشان رهنمود یا رهنما کننده باشند، در میان همسالان خود محبوبیت بیشتری دارند و رفتار اجتماعی تری در زمین بازی از خود نشان می دهند.

منابع فارسی

1- آقایار، ادیب. (1386). اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر پرخاشگری دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان. مجله بهبود دانشگاه علوم پزشکی کرمان، سال 14، دوره 3، صص 210-198.

2- آقایی نژاد، جان بابا؛ فرامرزی، سالار و عابدی، احمد. (1392). تأثیر یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر پرخاشگری دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر. مجله رشد و یادگیری حرکتی-ورزشی، شماره 12، صص 105-91.

3- احمدی رق آبادی، علی. (1389). بررسی ارتباط هوش هیجانی و بهداشت روانی در دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهر رشت. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه گیلان، دانشکده علوم انسانی.

4- اقدسی، علی نقی؛ نجفی، سولماز؛ اسماعیلی، رقیه؛ پناه علی، امیر و محمدی، اکبر. (1392). مقایسه شیوه های فرزندپروری والدین نوجوانان پسر بزهکار و عادی. مجله زن و مطالعات خانواده، سال 4، شماره 13، صص 151-141.

5- اکبر زاده، نسرین. (1388). هوش هیجانی دیدگاه مایر و سالووی و دیگران. تهران: انتشارات فارابی.

6- بقرآبادی، قاسم؛ شریفی درآمدی، پرویز و دولت آبادی، شیوا. (1389). بررسی تأثیر شن درمانی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر ناشنوا. مجله مطالعات روان شناختی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه الزهرا، دوره 6، شماره 1، صص 17-1.

7- بیرامی، منصور؛ بهادری، علی اکبر و خسروشاهی، جعفر. (1389). ارتباط شیوه تربیتی والدین با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان راهنمایی. مجله علوم تربیتی، سال 7، شماره 10، ص 21-1.

8- پارسا، نسرین. (1390). هوش هیجانی. تهران: انتشارات رشد.

9- پرچم، اعظم؛ فاتحی زاده، مریم و اله یاری، حمیده. (1391). مقایسه سبک های فرزندپروری بامریند با سبک فرزندپروری مسؤلانه در اسلام. مجله پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، سال 20، شماره 14، صص 138-115.

10- پورابراهیم، تقی؛ حیدری، جعفر و خوش کنش، ابوالقاسم. (1390). رابطه شیوه های فرزندپروری با سبک های هویت یابی و گرایش به مشاغل در نوجوانان. فصلنامه مشاوره شغلی و سازامنی، دوره 3، شماره 8، صص 24-11.

11- حبیبی، زهره؛ خسروجاوی، مهناز و حسین خانزاده، عباسعلی. (1393). اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر راهبردهای مقابله با تنیدگی در افراد با آسیب بینایی. مجله پرستاری و مامایی جامع نگر، سال 24، شماره 71، صص 29-21.

12- حسن زاده، رمضان. (1391). روش های پژوهش در علوم رفتاری. تهران: نشر ساوالان.

13- حسینی انجدانی، امین. (1387). مقایسة مهارت های حل مسأله اجتماعی دانش آموزان عادی و دارای اختلالات رفتاری 9 و 15 ساله شهر تهران در سال تحصیلی 1377. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی تهران.

14- حسینی نسب، سیدداوود؛ احمدیان، فاطمه و روان بخش، محمدحسین. (1387). بررسی رابطۀ شیوة های فرزندپروری با خودکارآمدی و سلامت روانی دانش آموزان. مطالعات تربیتی و روان شناسی، دورة 9، شمارة 1، صص 37-21.

15- حیدری، بهاءالدین. (1387). مقایسه سلامت روانی و شیوه های فرزندپروری والدین کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/فزون کشی عادی. پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی تربیتی.

16- خانجانی، زینب و محمودزاده، رقیه. (1392). مقایسه شیوه های فرزندپروری و اختلالات رفتاری کودکان مادران شاغل و غیرشاغل. فصلنامه علمی-پژوهشی زن و فرهنگ، سال 4، شماره 16، صص 52-37.

17- دهشیری، غلامرضا. (1387). هنجاریابی و برسی ساختار عاملی پرسشنامه بهر هیجانی بار-اون بر روی دانشجویان دانشگاه های شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی عمومی، دانشگاه علامه طباطبایی.

18- رضایی، اکبر و مددخواه، شبنم. (1388). رابطه سبک های فرزندپروری و باورهای معرفت شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه. فصلنامه علوم تربیتی، سال دوم، شماره 5.

19- رق آبادی، علی. (1386). بررسی ارتباط هوش هیجانی و بهداشت روانی در دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهر رشت. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه گیلان، دانشکده علوم انسانی.

20- رئیسی، فاطمه؛ انیسی، جعفر؛ یزدی، سیده منصوره؛ زمانی، مریم؛ رشیدی، سمیه. (1387). مقایسه سلامت روان و شیوه های فرزندپروری در بین افراد معتاد و غیرمعتاد. مجله علوم رفتاری، دوره 2، شماره 1، صص 41-33.

21- زارعان، مصطفی و بخشی پور، عباس. (1386). بررسی سلامت عمومی و هوش هیجانی دانشجویان. پایان نامه کارشناسی دانشگاه تبریز.

22- زینت مطلق، فاضل؛ احمدی جویباری، تورج؛ جلیلیان، فرزاد؛ میرزایی علویجه، مهدی؛ آقایی، عباس و کریم زاده شیرازی، کامبیز. (1392). بررسی شیوع و عوامل مرتبط با پرخاشگری در بین نوجوانان شهر یاسوج. مجله تحقیقات نظام سلامت، سال 9، شماره 3، صص 319-312.

23- شریفی درآمدی، پرویز. (1386). هوش هیجانی. تهران: انتشارات سپاهان.

24- شریفی درآمدی، پرویز؛ آقایار، پرویز. (1392). هوش هیجانی، کاربرد هوش در قلمرو هیجان. اصفهان: انتشارات سپاهان. چاپ اول.

25- صادق خانی، اسدالله؛ علی اکبری دهکردی، مهناز و کاکوجویباری، علی اصغر. (1391). مقایسه شیوه های فرزندپروری مادران دانش آموزان پسر 7 تا 9 سال دوره ابتدایی با اختلال لجبازی-نافرمانی و عادی در شهرستان ایلام. پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی عمومی دانشگاه پیام نور تهران.

26- صادقی، عباس و مشکبید حقیقی، محسن. (1385). مدیریت پرخاشگری. رشت: انتشارات حق شناس.

27- عارفی، مهدی و رضویه، احمدرضا. (1388). بررسی رابطة پرخاشگری آشکار و ارتباطی با سازگاری عاطفی اجتماعی دانش آموزان دختر و پسر. مجله دانش و پژوهش در روانشناسی، شماره 13، صص 125-113.

28- عالیپور بیرگانی، سیروس؛ مکتبی، غلامحسین؛ شهنی ییلاق، منیجه و مفردنژاد، ناهید. (1390). رابطه ویژگی های شخصیتی با خودناتوان سازی تحصیلی و مقایسه شیوه های فرزندپروری از لحاظ متغیر اخیر در دانش آموزان سال سوم دبیرستانی. مجله دستاوردهای روانشناختی دانشگاه شهید چمران اهواز، دوره 4، سال 18، شماره 2، صص 154-135.

29- عسگری، پرویز؛ حیدری، علیرضا و ستایش نیا، الهه. (1389). مقایسه میزان اضطراب، افسردگی و پرخاشگری نوجوانان با توجه به سطوح پراشتهایی روانی. مجله اندیشه رفتار، دوره 4، شماره 16، صص 66-59.

30- علی پور، محبوبه. (1386). بررسی سازگاری اجتماعی کودکان شاهد از طریق آزمون ترسیم خانواده. پایان نامه کارشناسی دانشکده علوم اجتماعی و روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.

31- فرامرزی، سالار؛ تقی پور جوان، عباسعلی، دهقانی، مصطفی و مرادی، محمدرضا. (1392). مقایسه سبک های دلبستگی و شیوه های فرزندپروری مادران دانش آموزان عادی و دانش آموزان با اختلال یادگیری. دوماهنامه علمی-پژوهشی جنتاشاپیر، دوره 4، شماره 3، صص 254-245.

32- فرجاد، محمداحسانو محمدی اصل، جواد. (1387). اثربخشی تمرینات جسمانی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان آهسته گام. نشریة رشد و یادگیری حرکتی- ورزشی، شماره 8، دوره 37، صص 66-52.

33- فرمیهنی فراهانی، محسن. (1390). فرهنگ توصیفی علوم تربیتی. تهران: انتشارات اسرار دانش.

34- کریمی، یاسر. (1385). روانشناسی اجتماعی. تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور.

35- گنجعلی بنجاور، علیرضا. (1388). بررسی ثمربخشی مداخلات روانی- تربیتی بر هوش هیجانی و سلامت روان دانش آموزان مقطع متوسطه شهر زاهدان. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم پزشکی ایران، انستیتو روانپزشکی تهران.

36- گنجه، سیدعلیرضا؛ دهستانی، مهدی و زاده محمدی، علی. (1392). مقایسه اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله و هوش هیجانی در کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر دبیرستانی. مجله دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، سال 14، شماره 2، صص 50-38.

37- لواف پور نوری، فرشاد؛ زهراکار، کیانوش و ثنایی ذاکر، باقر. (1391). بررسی اثربخشی بخشایش درمانی گروهی در کاهش پرخاشگری نوجوانان پرخاشگر 11 تا 13 ساله شهرستان دزفول. مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، دوره 20، شماره 4، صص 500-489.

38- محمدی، اکرم؛ نقدی، اسداله؛ علی وردی نیا، اکبر و کیانی، محسن. (1389). بررسی جامعه شناختی رابطه سرمایه اجتماعی و اعتیاد اینترنتی در بین جوانان شهر همدان. فصلنامه پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه، شماره 5، صص 27-1.

39- مداحی، محمدابراهیم؛ لیاقت، ریتا؛ صمدزاده، منا و مرادی، ایرج. (1390). بررسی تعامل رفتار سازشی و شیوه های فرزندپروری. پایان نامه کارشناسی ارشد رشته خانواده درمانی ذانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.

40- مسعودنیا، ابراهیم. (1388). پرخاشگری و رفتار ضداجتماعی در نوجوانان؛ ارزیابی نظریه پالایش پرخاشگری. مجله روانشناسی، سال 13، شماره 2، صص 152-138.

41- نقدی، هادی؛ ادیب راد، نسترن و نورانی پور، رحمت الله. (1389). اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر پرخاشگری دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان. فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، سال 14، شماره 3، صص 218-211.

42- نیکوگفتار، محمود. (1388). آموزش هوش هیجانی، ناگویی خلقی، سلامت عمومی و پیشرفت تحصیلی. فصلنامة روانشناسان ایرانی، سال 5، شماره 19، صص 56-29.

43- وزیری، شهرام و لطفی عظیمی، افسانه. (1390). تأثیر آموزش همدلی در کاهش پرخاشگری نوجوانان. مجله روانشناسی تحولی، سال 8، شماره 30، صص 175-167.

44- هاشمی، محبوبه؛ میرزمانی، سیدمحمود؛ داورمنش، عباس؛ صالحی، مسعود و نژادی کاشانی، غزاله. (1389). تأثیر نمایش عروسکی در کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر عقب مانده ذهنی آموزش پذیر. مجله توانبخشی اعصاب کودکان، دوره 11، شماره 5، صص 93-88.

45- یارمحمدیان، احمد، فرزانه خو، مرجان و مولوی، حسین. (1388). تأثیر عملکرد کلی خانواده بر وضعیت هویت دانش آموزان. مجله علوم رفتاری، سال 2، شماره 3، صص 142-135.

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره سبک های فرزندپروری

منابع انگلیسی

46- Animasahun, R.; Beverley, A., Kir, N.S., Schutte, D. (2010). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison. Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.

47- Animasahun, R.; Beverley, A., Kir, N.S., Schutte, D. (2010). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison. Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.

48- Asher, A. (2006). Exploring the Relationship BETWEEN parenting Styles and Juvenile Delinquency, A Thesis Submitted to the Faculty of Miami University in Partial Fulfillment of the Requirements for the Degree of Master of Science Department of Family Studies and Social Work.

49- Aunola, K. & Nurmi, J. E. (2012). The role of parenting styles in children’s problem behavior. Child Development, 76, 1144-1159.

50- Austin, E. J. Saklofske, D. H. & Egan, V. (2005). Personality. Well-being and health correlates of trait emotional Intelligence. Personality and Individual differences, 38, 547-558.

51- Bar-on, R.; Parker, D.A. (1980). The handbook of emotional intelligence sanfrancisco .Jossy-BassBook.First Edation, 3-490.

52- Baumrind, D. (1972). The influence of parenting style on adolescent competence and substance use. J Early Adolescence 1972; 11(1):56-95.

53- Bekendam, C. (2010). Family And Dimensious of Emotional Intelligence .Dissertation Abstraets International, Vol 58(4).2109-2122.

54- Berent, T. S. (2011). Child development. Second. London, Brown and benchmark publisher.

55- Berns RM. (2006). Child Family, School, Community: Socialization and Support. New York: Wadsworth Publishing Company; 2011.

56- Beyer, S. (2011). Maternal employment and children academic achievement: parenting styles as mediating variable. Developmental Reviwe, Volume 15, Issue 2, 212-253.

57- Buss, A.H., & Perry, M. (1992). The Aggression Questionnaire. Journal of Personality and Social Psychology. 63 (3), 452-459.

58- Ceci, E. (1990). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison.

Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.

59- Chamorro-Premuzic, T., Bennett, E. & Furnham, A. (2007). The happy personality: Mediational role of trait emotional intelligence. Personality and Individual Difference, 42, 1633-1639.

60- Chan, H. & Sjöberg, L. (2008). Emotional intelligence and life adjustment. In: Cassady JC, Eissa MA. Emotional intelligence: perspectives on educational & positive psychology. 1th Ed. New York: Peter Lang Publishing; 169-184.

61- Ciarrochi, J. Deane, F. P. & Anderson, S. (2009). Emotional intelligence moderates the relationship between stress and mental health. Personality and individual differences, 32, 197–209.

62- Cue, B. (1930). Positive parenting. NY: Pearson Company Inc. Violent Behavior, 9,247-269.

63- Douglas, K. S., & Dutton, D. G. (2011). Assessing the link between stalking and domestic violence. Aggression and Violent Behavior, 6, 519-545.

64- Dunn, J. M. and Fait, H. F. (2010). "Special physical education: adapted, individualized developmental". The University of Viriginia, W.C. Brown.

65- Embregts, P.; Didden, R.; Schreuder, N.; Huitink, C.; van Nieuwenhuijzen, M. (2009) Aggressive behavior in individuals with moderate to borderline intellectual disabilities who live in a residential facility: an evaluation of functional variables. Res Dev Disabil. 2009 Aug; 30(4):682-688.

66- Gerits، L.، Derksen، J. L.، Verbruggen، A. B.، & Katzko. M. (2005). Emotional Intelligence profiles of nurses caring for people with severe behavior problems. Personality and Individual differences، 38، 33-34.

67 - Glasgow, K. L., Dornbusch, S. M., Troyer, L., Steinberg, L., & Ritter, P. L. (2007). Parental styles, adolescent, sattrivutions, and child development, 68(3), 507-529.

68- Golman, D. (2009). Emotional in telligence. London: Bloom sbury publishing.

69- Hochensoon, G. (1965). Reducing aggressive behavior in boys with a social cognitive group treatment: Results of a randomized, controlled Trial. Journal of American Academy.

70- Holenstein, T. (2011). Rigidity in parent-child interaction early childhood. Journal of Abnormal Child Psychology, 32 (4), 595-607.

71- Hunt, N. & Evans, D. (2004). Predicting traumatic stress using emotional intelligence. Behavior Research and Therapy, 42, 791-798.

72- Jaff, A. (2012). Durg use and aggression: The effect of rumination and other person related variables. California State University Long Beach Psychology.

73- Lamborn, S.D., Mounts, N. S. Stninbery 1. & Do busch, S. M. (2012). Authoritive, authoritarian, indulgent, and neglectful family's child Development, 6, 1046-1005.

74- Lawrence, E.J. (1966). Priming emotion using metaphors reprehensive of family functioning. AUETD home Graduate School Auburn Libraries help @ auburn. Educational chat.

75- Maccoby, E. E., & Martin, J. A. (2012). Socialization in the context of the family: parent child interaction. In P.H. Mussen (Ea & E. M. Hetherington (Vol. Ed.), Hand book of child psychology: Vol. 4. Socialization, personality, and social development (4thed, pp.1-101). New York: wily.

76- Mayer, J.D; Dunkel-Schetter, C., Delongis, A., & Gruen, R. (2007). Stracural Division of Personality and the Classification of Traits .Review Of Genral Psychology.7, 381-401.

77- Mccelland, W. (1998). Development and Preliminary validation of an emotional self- efficacy scale. Personality and Individual Differences, 45 (5), 432- 436.

78- Nicholson, S. (2013). Anger management revolution studies distribution. Company inc. of child Adolescent psychiatry, 43(12), 1478- 1487.

79- Okorodudu, G. N. (2010). Influence of parenting styles on Adolescent Delinquency in Delta Central Senatorial District. Edo Journal of Counseling, vol, 3, No.1.

80- Onder, A., & Gülay, H. (2009). Reliability and validity of parenting styles & dimensions questionnaire. Journal of Procedia Social and Behavioral Sciences 1, 508–514.

81- Palmer, J.; Trinidad, D.R. & Johnson, C. (2011). Emotional intelligence and life adjustment. In: Cassady JC, Eissa MA. Emotional intelligence: perspectives on educational & positive psychology. 1th Ed. New York: Peter Lang Publishing; 169184.

82- Park, K. & Slabby, N. (1983). Reducing aggressive behavior in boys with a social cognitive group treatment: Results of a randomized, controlled Trial. Journal of American Academy.

83- Richardson, D.S. & Hammock, G. S. (2007). Social context of human aggression. Are we paying too much attention to gender? Aggression and violent behaviour. 12, PP: 417-426.

84- Robinson, C., Mandleco, B., Olsen, SF., Hart, CH. (2011). The parenting style and dimensions Questionnaire (PSQD). Handbook of family measurement techniques; thousand oaks: sage. Vol.3. p: 319-321.

85- Schutte, N.; Malouff J M, and Thorsteinsson E. B. A (1998). Metaanalytic

Investigation of the Relationship between Emotional Intelligence and Health. Pers Individ Dif. 42. pp: 921-933.

86- Spence, D.; Lyons, J.B. & Schneider, T.R. (2013). The Influence of Emotional Intelligence on Performance. Pers Individ Dif. 2012. 39. pp: 693-703.

87- Sukhodolsky, D.G., & Ruchkin, V.V. (2008). Association of Normative Beliefs and Anger with Aggression and Antisocial Behavior in Russian Male Juvenile Offenders and High School Students. Jounal of Abnormal Child Psychology.

88- Ziglman, W. (1999). Parent Styles Associated With Self- Regulation and

Competence in School, Journal of Educational Psychology, 81(2), 143-154.

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره سبک های فرزندپروری


[1] - Aunola

[2] - Nurmi

[3] - Bowlby

[4] - Mize & Pettit

[5] - Darling & Steinberg

[6] - Berklaura

[7] -Beyer

مطالب مرتبط :

پروتکل آموزش فرزند پروری مثبت به والدین

مبانی نظری شیوه های فرزندپروری و توانایی های حسی و حرکتی فرزندان

مقاله شیوه های فرزندپروری

بررسی خلاقیت دانش آموزان با نگرشهای فرزند پروری والدین در مدارس

پرسشنامه استاندارد شیوه فرزند پروری والدین

پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند