دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 86 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 58 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش نوجوانی و بلوغ در 58 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تاریخچه مطالعات مربوط به نوجوانی:
همانگونه که در بسیاری از علوم، قدیمیترین نظریهها از آن ارسطوست، وی در مورد پدیده نوجوانی نیز صاحب نظر است. ارسطو تغییرات مربوط به بلوغ جنسی و تاریخ تقریبی آن را در دختران و پسران یونانی، حدود چهارده سالگی تعیین کرده است. او تغییرات جسمانی پسران را معلول فعالیت غددهای جنسی میدانست. درخصوص تغییرات روانی همزمان با تغییرات جسمانی، ارسطو معتقد بود میبایست از دختران، به علت فعالیت شدید جنسی، حفاظت و حراست بیشتری شود. افزون بر این، ارسطو از صفات و خصوصیاتی نام میبرد که نوجوانان را از بزرگسالان متمایز میکند. این صفات و خصوصیات، اگرچه همزمان با بلوغ هستند، اما ارتباط مستقیمیبا آن ندارند و بیشتر ناشی از کمبود تجربه در نوجواناناند تا ساختمان بدنی و فیزیولوژیک آنان.
تقریبا تا قرن نوزدهم تعریفی بهتر از تعریف ارسطو در مورد نوجوانی دیده نمیشود. در حدد سال 1800، پزشکان، به مطالعه بلوغ جنسی و تغییرات، همزمان باآن توجه خاصی پیدا کردند. اما برای اولین بار، استانلی هال نوجوانی را به حیطه روانشناسی جدید وارد کرد او توجه خود را بر خصوصیات روانی نوجوانان متمرکز کرد و اهمیت مطالعه این دوران را یادآور شد. نظریه هال نظریهای تکوینی یا تحولی است که تحولات فرد را تکراری از تحولات نوع میداند. در این نظریه، به طبع، نوجوانی به علت نزدیک بودن به بالاترین مرحله تحول نوع، مقام ممتازی را مییابد، حال آنکه کودکی مربوط به مرحله ابتدایی تحولات نوعی است.
گرچه نظریه تحولی هال امروزه صددرصد پذیرفتنی نیست، پژوهشهای وی درخصوص بلوغ و نوجوانی همچنان ارزشمندند. این پژوهشهای گسترده، موضوعات و مطالب متعددی از قبیل رشد قسمتهای مختلف بدن، رشد جنسی و تغییرات ناشی از بلوغ در صدا و غرایز، نقش بلوغ در اختلالات رفتاری وبزهکاری نوجوان را در بر میگیرد، هال همچنین به مطالعه مسائل روانی همزمان با بلوغ پرداخته و در زمینه بحران مذهبی، احساسات نوجوان نسبت به طبیعت، مراسم عمومیدر قبایل بدوی برای پذیرش رسمینوجوان در اجتماع و همچنین مسائل تربیتی آنان، صاحب نظرات و مطالبی است.
بررسیهای هال انگیزهای شد برای پژوهشهای آتی، در این راستا، بهخصوص، شاگردان، او روشهای جالبی برای پژوهش به کار بردند که میتوان از روش پرسشنامه و استفاده از شرح تجربیات شخصی و همچنین زندگینامه شخصیتهای برجسته به قلم خودشان از دوران نوجوانی و بلوغ نام برد. در پی این پژوهشها، استفاده از زندگینامه و دفتر خاطرات شخصی در مطالعه دوران بلوغ رواج یافت.
مکتب فکری دیگری که ذکر آن در تاریخچه روانشناسی بلوغ ضروری به نظر میرسد، دیدگاهی است که بلوغ را امری اجتماعی میداند. این دیدگاه، تمامینمودها و ویژگیهای نوجوان را مولود شرایط اجتماعی دانسته، از همینرو، بلوغ را واقعیتی اجتماعی به شمار میآورد.
به طور خلاصه از مطالب بالا میتوان چنین استنباط کرد که در ابتدا توجه تنها به تغییرات فیزیولوژیک و جسمانی بوده است و بلوغ را پدیدهای منحصراً فیزیولوژیکی و جسمانیمیدانستند؛ اما به تدریج مسائل روانی وا جتماعی نیز مد نظر قرار گرفتهاند (احدی و محسنی، 1392).
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 17 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 74 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش حساسیت زیبایی-شناسی در 36 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مقدمه:
تجربه زیبایی شناسی تجربهای خوشایند و مطلوب است که به زندگی ارزش و معنا میبخشد. این تجربه، نشأت گرفته از درون فرد است که سبب میشود او محیطش را بهتر درک کند و از آن لذت ببرد.
زیبایی شناسی از جمله مسائلی است که دانشمندان حوزههای گوناگون علمی از جمله فلاسفه، هنرمندان و روانشناسان به آن توجه کردهاند. اگرچه هر یک از این حوزهها از دیدگاه خاصی به زیباییشناسی مینگرند، اما توجه آنان به زیبایی شناسی اهمیت و پیچیدگی آن را نشان میدهد (رشید و همکاران، 1387). لفظ زیباییشناسی در اصل از زبان یونانی گرفته شده و مفهوم و معنای لغوی آن شناخت احساس و عواطف و عکسالعملهای انسان نسبت به محسوسات، اشیاء، حیوانات، طبیعت و... است. در لغتنامهی ورد رفرنس (2006) زیباییشناسی (درک زیبایی یا چیزهایی زیبا) و (مطلوبیت چیزی از نظر زیبایی) تعریف شده است. در لغتنامه ی مریام وبستر زیبایی شناسی به دو گونه تعریف میشود: 1- آنچه مرتبط با زیبایی شناسی یا زیبایی است، 2- توجه و علاقه به زیبایی (آنچه خوشایند حواس ماست) (نقل از رشید و همکاران، 1387). پاسخهای زیباییشناسی تفسیری گسترده دارد و شامل آن دسته پاسخ هایی است که در آنها کیفیت و معانی اشیاء و مقاصد هنری، مرکز توجه عمده هستند (تانتون، 2009). ورود به مبحث زیباییشناسی بدون آگاهی از اجزاء و عناصر اصلی حوزه هنر و زیباییشناسی مقدور نمیباشد. آشنایی با مفاهیم عمده در این قلمرو و همچنین مبانی و مفاهیم سلامت روان، مباحث این فصل را تشکیل میدهند.
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 48 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش ارزش های خانواده در 35 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
ارزش های خانواده
مقدمه
ارزش بـه عنـوان پدیـدهای اجتماعـی تعریـف شـده کـه از زمان تشـکیل جوامـع اولیـه تاکنـون در زندگـی انسـان نقشـی مهـم داشـته اسـت. ارزشهـا از ابعـاد مهم و اساسـی شـخصیت و زندگـی اجتماعـی بـه شـمار میآینـد. در واقـع، ارزشهـا چارچوبهـای ویـژهای بـرای افـراد جامعـه، تعیین میکننـد تـا بداننـد در هـر موقعیتـی چـه رفتـار و پاسـخی مناسـب اسـت. آنهـا جهت دهنـده و تعیینکننـده رفتارند (خدامرادی، سعادت، خدامرادی، 1393).
شــوارتز معتقد است ارزشها اهداف فراموقیعتى هستند که به عنوان اصول راهنما در زندگى فرد قرار داشته و دارای اهمیت متفاوتى هســتند. به نظر وى ارزشها را بر اســاس سه نظر می توان از هم تشــخیص داد، نخســت آنکه ارزشها ممکن اســت در خدمت منافع فردى یا جمعى باشــند، دوم ارزشها ممکن اســت ابزارى باشند، سوم ارزشها از سه نیاز اساسی بشر یعنی نیازهاى زیست شــناختى، نیاز به تعامل اجتماعى و نیازهای اساسی و رفاهی سرچشمه میگیرند. پیوندهای اجتماعی موجه (از جمله پیوندهای خانوادگی) شامل علاقه به دیگران؛ تعهد به خانواده، شغل و دوستان؛ مشغولیت و مشارکت مداوم در فعالیت زندگی؛ و اعتقاد به ارزشها و اصول اخلاقی جامعه میباشد
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 20 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 48 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش ازدواج و نظریه های ازدواج در 25 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
طی سال ها نگرش های جدیدی در زمینه اوضاع و مسائل خانوادگی به وجود آمده است. پژوهشهای مختلفی نشان داده اند که نگرش جوانان نسبت به ازدواج و طلاق تغییر کرده است. در حالی که دهه 1950 عصر طلایی ازدواج نام داشت و افراد ارزش هایی مثل شادی, رشد و اجتماعی شدن را در ازدواج و تشکیل خانواده جستجو می کردند. امروزه کمتر از نیمی از جوانان چنین عقیده ای دارند. در سال 1976 سی و نه درصد از جوانان سفید پوست معتقد بودند که ازدواج باعث خوشحالی بیشتر در زندگی میشود. ولی در سال 2001 تنها 22 درصد از جوانان چنین عقیده ای داشتند .در بین جوانان سیاه پوست نیز 41 درصد از جوانان در سال 1976 معتقد بودند که ازدواج باعث زندگی شادمانه تری می شود. اما در سال 2001 فقط 21 درصد از جوانان چنین عقیده ای داشتند.
در ایران نیز طبق آخرین پژوهشی که مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه انجام داده سن ازدواج دختران 22 سال و پسران 26 سال اعلام شده است که نسبت به سال 2006 برای پسران 1.5 سال و برای دختران 1 سال افزایش نشان داه است. علت اصلی افزایش سن ازدواج عوامل اجتماعی و فرهنگی ذکر شده و در این بین 50 تا 60 درصد علل به خود جوانان و 40 تا 50 درصد آن به خانواده ها بر می گردد. در دختران حدود 40 درصد علل به تجمل گرایی آنان بر می گردد (آزاد ارمکی، 1393).
امیل دورکیم (1916-1858) در کتاب تقسیم کار اجتماعی ضمن اشاره به انتقال انسجام از مکانیکی به ارگانیکی، آثار آن را به صورت بروز بی هنجاری، اختلال و نابسامانی در روابط، قواعد و ارزشهای اجتماعی بررسی می کند. به عقیده وی با گذر به جامعه ارگانیکی وجدان جمعی ضعیف میشود، فردیت افراد رشد می یابد و اختلال و نابسامانی در قواعد و ارزش ها شایع می گردد. به عقیده دورکیم خانواده تحولات عمده ای را پشت سر گذاشته است. وی می گوید: خانواده گروه طبیعی نیست که به وسیله والدین بنا شده باشد، بلکه نهادی است اجتماعی که عوامل اجتماعی آن را به وجود آورده اند. زیرا قاعده دورکیم به این است که هر عمل اجتماعی را به وسیله یک عامل اجتماعی دیگر تبیین می کند. از طرف دیگر خانواده زن و شوهری که بر مبنای ازدواج است انتهای تحولی است که در جریان آن خانواده پدید میآید، به طوری که ارتباط مستقیم فرد با اجتماع وسعت بیشتری می گیرد. این تحول از اولین شکل خانواده که یک گروه سیاسی خانوادگی است آغاز می شود و پس از گذشت از مراحل کلانی در خانواده پدر سری رم قدیم در خانواده پدری ژرمنی، به خانواده زن و شوهر امروز منتهی می شود. خانواده هسته ای کوچکترین واحد خانوادگی است هم اسلاف از آن جدا شده اند، هم اخلاف در آن به غایت اندک است (آزاد ارمکی، 1393).
یکی از اصلی ترین نظریاتی که جامعه شناسان در تحلیل مسائل خانوادگی به آن توجه داشتهاند، نظریه کارکرد گرایی ساختاری است. این نظریه توجه ما را به چگونگی شکل گیری رفتارهای فردی به وسیله ساختارها، متمرکز می کند. اگرچه افراد امکان انتخاب برای عمل دارند، ولی انتخاب ها از طریق ساختارها شکل داده می شود. در مدل پارسونز چهار خرده نظام فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نظام یافته است که در ارتباط با یکدیگر هستند و به ترتیب عهده دار کارکرد حفظ وتداوم الگوها، نیل به اهداف، انطباق با شرایط محیطی، ایجاد یگانگی و انسجام اجتماعی می باشند. البته این مدل انتزاعی بوده و در همه سطوح کلان و میانه و حتی گروه های کوچک قابلیت تعمیم دارد و در هر خرده نظام نیز می توان این چهار کارکرد را جستجو کرد (صدیق، 1391).
Émile Durkheim
Talcott Parsons
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 22 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 111 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش استرس و نظریه های استرس در 27 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مقدمه
واژهی استرس از کلمهی لاتین Stringere مشتق شده است که به معنای در آغوش گرفتن، فشردن و باز فشردن است. رفتارهایی که میتوانند با احساسات متضاد همراه باشند. فشرده شدن یا زیر فشار گرفتن به اختناق منتهی میشود و احساس درماندگی و اضطرابی را به وجود میآورد که قلب و روح او را در برمیگیرد. بدین ترتیب درماندگی یا استیصال نیز از کلمه فوق مشتق شده است و بیانگر احساس انزوا و ناتوانی است که در یک موقعیت حاد (خطر و رنج) در فرد ایجاد میشود (کالدز، 2015).
استرس یعنی دوباره سازگار شدن فرد با شرایط و موقعیتهای جدید. هر جا که تغییری در زندگی روی دهد، ما با یک استرس روبه رو هستیم. زیرا شرایط زندگی تغییر کرده است و فرد باید دوباره با این شرایط و موقعیت جدید در زندگی خود سازگار شود. استرس را یکی از جنبههای طبیعی و اجتنابناپذیر ب ناپذیر زندگی انسان معاصر خواندهاند که قدمتی به اندازه عمر انسان دارد و تاکنون با او همراه بوده است. با این حال واژه استرس زمان کوتاهی است وارد خزانه واژگان عموم مردم شده است و به اشکال مختلف تعریف شده است. معادل فارسی این واژه، تنیدگی است (کالدز، 2015). استرس را میتوان به عنوان یک تجربه هیجانی منفی که با تغییرات بیوشیمیایی، روانشناختی، شناختی و رفتاری همراه میباشد، تعریف کرد. این تغییرات در جهت تعویض وقایع پرفشار روحی روانی و یا تغییر اثرات آن است. بهطور کلی، استرس پیامد فرایند ارزیابی فرد از تجارب تنشآفرین محیط است (فتی و موتابی، 1385). استرس مکانیسم فیزیولوژیک بهنجاری است که از انسانها در برابر خطر حمایت میکند. مواجهه با استرس موجب میشود تا بدن انسان با آزادسازی هورمونهایی که حالت مراقبت و تمرکز را افزایش میدهند، برای عمل سریع آماده شود (پارسایی، 1391)؛ بنابراین، اگر منبع استرس از بین نرود، هورمونهای استرس میتوانند در بدن باقی بمانند و فرد را در معرض خطر طیف گستردهای از بیماریهای جسمانی مانند چاقی مفرط، اختلالهای معدی-روده ای، قلبی -عروقی، پوستی و اختلالهای روانشناختی مانند حملههای اضطرابی و افسردگی قرار دهند (کالدز، 2015).
در ادبیات پژوهش، سه نوع از عوامل استرس مانند رخدادهای زندگی، دشواریهای مزمن و گرفتاریهای روزانه بررسی شدهاند. در بین این عوامل رخدادهای زندگی و دشواریهای مزمن در مطالعات بیشتری مورد بررسی قرار گرفتهاند. بنابراین در مطالعات استرس، عوامل استرسزا به شرایط ناخوشایند، رخدادهای منفی زندگی و دشواریهای مزمن زندگی اشاره میکنند که فعالیتهای عادی فرد را مختل میکنند. منابعی که افراد در طول زندگی خود برای مواجهه با عوامل استرسزا و دشواریها مورد استفاده قرار میدهند، برای بهزیستی هیجانی و زیستی آنها پیامدهای مهمی به همراه دارد. پارادایم استرس زندگی فرض میکند که اگر عوامل استرسزای بیرونی مانند تغییرات منفی زندگی، دشواریهای نقش و گرفتاریهای روزانه کنترل نشوند، تعادل روانشناختی فرد را مختل میکنند و برخی پاسخهای فیزیولوژیک یا روانشناختی مانند آشفتگی هیجانی یا بیماری جسمی در پی دارند (تویتس، 2013).
استرسها از نظر شدت و فراوانی
1. استرسهای فاجعه آمیز (شدید): بسیار شدید و مخرب هستند و مدتها طول میکشد تا فرد با آن کنار آمده و سازگار شود؛ اما بندرت بروز میکنند. این استرسها شامل حوادث طبیعی، مانند سیل و زلزله و استرسهای ساختهی دست بشر، مانند جنگ، شکنجه و یا گروگان گیری.
2. استرسهای معمولی زندگی: این استرسها در زندگی همه انسانها رخ میدهند و معمولاً همه افراد در طی زندگی خود این استرسها را تجربه میکنند. استرسهایی مانند رفتن به مدرسه، امتحان دادن، اشتغال، ازدواج، سوگوار شدن و مسائلی از این قبیل. اگرچه این استرسها مانند مورد اول (استرسهای فاجعهآمیز)، خیلی شدید و ناتوانکننده نیست، ولی تعداد این استرسها بسیار بیشتر است و به طور مکرر و فراوانتری رخ میدهد.
3- استرسهای خرد یا میکرو استرسها: این استرسها شدت بسیار کمی دارند، ولی به تعداد بسیار فراوان و متعدد در زندگی رخ میدهند. نمونه این استرسها عبارتاند از: دیر رسیدن به کلاس، معطل شدن در صف، نداشتن محل خلوت و مناسب برای درس خواندن و مواردی از این قبیل.
طبقهبندی استرسها از نظر کیفیت
بعضی از استرسها خوشایند میباشند، مثل به دنیا آمدن یک کودک در یک خانواده، پیدا کردن کار، ازدواج، قبولی در کنکور و بعضی ناخوشایند هستند، مانند اختلاف و مشاجرهی والدین، قبول نشدن در کنکور، طلاق و فوت یکی از عزیزان. به همین دلیل استرسها را میتوان از نظر کیفیت نیز به دو نوع دیگری طبقهبندی نمود:
1. استرسهای منفی: شامل تمام اتفاقات منفی و ناخوشایند مانند مرگ یکی از عزیزان، طلاق، بیماری و مواردی از این قبیل.
2. استرسهای مثبت: شامل اتفاقات مثبت و خوشایند مانند قبول شدن در دانشگاه، یافتن شغل، ازدواج، بچه دار شدن و ترفیع.